زمان مطالعه: 6 دقیقه

شروع یک کسب و کار بسیار سخت تر از آنست که اکثر افراد فکر می کنند. بندرت یک کسب و کار آنقدر با جایگاه خود هماهنگ است که بتواند با کمترین میزان تلاش شناور بماند. اما چرا بسیاری از کسب و کارها شکست می خورند؟ برای این امر، چه تعداد از آنها واقعا شکست می خورند؟ دلایل عمیق هستند اما در اینجا آن چیزی است که باید پیش از شروع کسب و کارتان بدانید.

نکات کلیدی

اداره کسب و کارهای کوچک (SBA) یک کسب و کار “کوچک” را بعنوان کسب وکاری با 500 کارمند یا کمتر تعریف می کند.

در سال 2019، نرخ شکست استارتاپ ها حدود 90% بود. پژوهش ها اینگونه نتیجه گیری می کنند که 21.5% از استارتاپ ها در سال اول ، 30% در سال دوم، 50% در سال پنجم و 70% در سال دهم شکست می خورند.

مطابق گفته ی صاحبان کسب و کار، دلایل شکست شامل اتمام پول، در بازار نادرست بودن، عدم پژوهش، مشارکت بد، بازاریابی ناکارآمد، و متخصص نبودن در صنعت می گردد.

راه هایی جهت اجتناب از شکست شامل تنظیم اهداف ، پژوهش صحیح، عاشق کار بودن، و ترک نکردن می شود.

چه تعداد کسب و کار شکست می خورند؟

اداره ی کسب و کار کوچک (SBA) کسب و کاری کوچک را بعنوان عملیاتی با کمتر از 500 کارمند تعریف می کند. این بدان معناست که کسب و کارهای زیادی خارج از اینجا وجود دارند که از نظر فنی “کوچک” هستند با وجود اینکه بسیار بزرگ به نظر می رسند. این کسب و کارهای کوچک، مطابق تعریف، 47.1% (آخرین اطلاعات سال 2017) از جمعیت مشغول بکار در امریکا را تشکیل می دهند، بنابراین رشد و موفقیت آنها برای اقتصاد امریکا حیاتی است.

هم اکنون 31.7 میلیون کسب و کار کوچک در امریکا وجود دارد که 99.9% از تمام کسب و کارهای امریکا را تشکیل می دهند. بسیاری کسب وکارهای کوچک هر ماه آغاز بکار می کنند اما نرخ شکست بسیار بالاست. در سال 2019، میزان شکست استارتاپ حدود 90% است. 21.5% از استارتاپ ها در سال اول ، 30% در سال دوم ، 50% در سال پنجم و 70% در سال دهم شکست می خورند.

با داشتن تعداد کسب و کارهایی که شروع بکار می کنند، چرا چنین درصد بالایی از آنها شکست می خورند؟

دلایل شکست استارتاپ ها

اگر صاحبان کسب و کار پیشین را ببینید، دلایل گوناگونی برای اینکه چرا کسب و کارشان شکست خورده به دست خواهید آورد.

پول تمام شده

این دلیلی که به فراوانی گفته می شود واقعا چرایی شکست یک کسب و کار را توضیح نمی دهد. پول به این خاطر تمام شد که ورودش متوقف شد، پس چرا جریان پول نقد متوقف شد؟ آیا این به خاطر هزینه های ضعیف مدیریت شده بود یا به این خاطر که فروش به اندازه ی کافی بالا نبود؟ تمام شدن پول همچنین با عدم توانایی در رسیدن به تأمین مالی یا تأمین مالی بیشتر مورد نیاز برای حفظ یک کسب و کار، بخصوص در روزهای اول، در ارتباط است، تا جایی که یک کسب و کار می تواند سوددهی را شروع کند.

بازار غلط

بسیاری افراد سعی در شروع یک کسب و کار دارند در حالی که همه را بعنوان جمعیت خود هدف قرار می دهند. این به خوبی کار نمی کند. سپس، آنها سعی در هدف قرار دادن همه ی افراد در شهر خود دارند. باز هم بسیار وسیع است. هرچه جایگاه شما با دقت بیشتری تعریف شود، فروش به مخاطب صحیح ساده تر خواهد بود.

عدم پژوهش

شما باید بدانید مشتریان تان چه می خواهند. افراد بسیاری کارآفرین هایی خواهند بود که با این فکر به بازار می روند که خدمات یا محصولی عالی برای ارائه دارند، اما متوجه نیستند که هیچ کس خواستار آن خدمات یا محصول را نیست. با انجام تکلیف و جستجو در بازارتان، دقیقا متوجه خواهید شد چگونه به نیازهای مشتریان احتمالی خود رسیدگی کنید.

مشارکت بد

اغلب، هنگام شروع یک کسب و کار، یک شریک مورد نیاز است. یکی از شما در حیطه ای ، و دیگری در حیطه ای دیگر تخصص دارد. ایده های شما برای شرکت متناقض خواهند بود، و بدون تحلیل شفاف، ستیز درونی را شروع می کند. شما سخت تر و شریک تان کندتر کار می کند، اما شریک تان فکر می کند که سخت تر از شما کار می کند. در نهایت، کسب و کار منحل می شود به این خاطر که مشارکت عمل نکرده است. با داشتن یک برنامه ی کسب و کار شفاف که وظایف هر شریک را پیش رو بگذارد، می توانید از بسیاری درگیری ها حتی پیش از اینکه رخ بدهند اجتناب نمایید.

بازاریابی بد

می توان اینگونه گفت که یک کسب وکار در دو جنبه خلاصه می شود: بازاریابی و بوک کیپینگ. اگر در این دو عالی باشید، مهم نیست چه چیزی می فروشید یا ارائه می دهید به این خاطر که کسی آنرا می خرد. حقیقت غم انگیز اینست که اکثر کارآفرین ها صنعت خود را می شناسند و غیر از آن اطلاعات کمی دارند. به جای از دست دادن کمپین بازاریابی تان ،آن جنبه از کسب و کارتان را بپذیرید. این کار نیاز به پول دارد، اما اگر درست انجام شود، بسیار بیش از آنچه خرج کرده اید را به شما بازخواهد گرداند.

نبود تخصص

بسیاری از کارآفرینان کسب و کار خود را به این خاطر آغاز می کنند که به یک شغل نیاز دارند. آنها ایده ای مبهم در مورد آنچه انجام می دهند داشته، فکر می کنند به این خاطر که بهتر از همکاران خود هستند، باید از طریق آن کسب درآمد کنند. حقیقت غم انگیز اینست که بدون مهارت های کسب و کار و تخصص واقعی، این کارآفرینان محکوم به شکست هستند.

چگونه از شکست اجتناب کنید

به نظر می رسد اکثر کسب و کارها محکوم به شکست می باشند. اما نکاتی کلیدی وجود دارد تا بتوانید آنها را رعایت کنید.

هدف گذاری کنید

دقیقا بدانید نیاز است کجا باشید و می خواهید کجا باشید. بدون داشتن هدف ، فقط دارید بدون هدف می گردید.

پژوهش

همه چیز را در مورد بازار خود بدانید. بدانید مشتریان چه چیزی می خواهند. بدانید که 9 دلار و نه 10 دلار پرداخت خواهند کرد. تمایلات و نیاز بازار را بشناسید. هرچه بیشتر بدانید، بیشتر می توانید بر آنها استوار شوید.

عاشق کارتان باشید

اگر عاشق آنچه انجام می دهید نباشید، مشخص است. شما بایستی در مورد کسب و کارتان پر اشتیاق  باشید، یا در غیراینصورت این تنها یک شغل خواهد بود.

کنار نکشید

مهم نیست کسب و کاری که دارید چقدر بزرگ است. زمان هایی خواهد بود که کارها به سختی انجام می شود، تصمیم خود برای شروع این مسیر را مورد پرسش قرار خواهید داد. همیشه با امید و پشتکار و صبر و توکل به خدا گام ها را بردارید.