زمان مطالعه: 6 دقیقه

بسیاری از صاحبان کسب و کار های کوچک قدیمی با این جمله از آهنگ دهه 1970 گروه Faces موافق اند: “کاش آنچه را که اکنون می دانم، می دانستم”. صاحبان این کسب و کار ها طی سالها اداره یک کسب و کار کوچک، خواه ناخواه تجارب زیادی در خصوص چگونگی رشد و اداره موثرتر کسب و کار به دست آورده اند. خوشبختانه، بسیاری از آنها مایل اند دانسته های خود را با بقیه به اشتراک بگذارند. در اینجا هفت نکته تجاری از چندین صاحب کسب و کار کوچک موفق آورده شده است، که شایان توجه اند:

1- یک شبکه حمایتی بسازید

از نظر لورا کلی، صاحب کسب و کار بودن گاهی اوقات می تواند یک تجربه منزوی کننده باشد. کلی که 15 سال پیش Handwork Studio را که یک شرکت مستقر در ناربرت پنسیلوانیا است، که در 10 ایالت در امتداد ساحل شرقی اردوها و کلاس های سوزن دوزی را برای بچه ها برگزار می کند، راه اندازی کرد، می گوید: “مخصوصا اگر شما به تنهایی صاحب یک کسب و کار باشید، ممکن است ارتباط با دیگر صاحبان کسب و کار ها را از دست بدهید.”

راه حل حیاتی کلی، در شبکه بودن با یک جامعه تجاری بزرگتر بوده است. به این صورت که هر چهار هفته یک ساعت مربی کسب و کار شخصی خود را ملاقات کرده است. مربی به او کمک کرده است تا راه حل هایی برای مشکلات پیدا کند و تصمیمات سختی را در کسب و کار خود به کار ببندد. او همچنین بر روی فیسبوک و لینکدین، به آسانی در خانه خود شبکه سازی می کند.

کلی یادآوری می کند: “او چند تمرین تجسمی به من یاد داد. صرفا همین تمرین حذف خودم از کسب و کار و نگاه کردن از بالا به آن، واقعاً به من کمک کرد تا مشکلاتی را که آزارم می داد، ببینم. من با شفافیت و یک برنامه عملی برای حرکت رو به جلو، از آن عبور کردم. حال به گروه فوق العاده ای که کلی به آن تعلق دارد، می پردازیم. او و زنان صاحب کسب و کار های خدماتی همیارش در یک کنفرانس دور هم جمع می شوند. “ما در مورد مشکلات و راه حل ها بحث می کنیم و با یکدیگر دردودل می کنیم.”

به عنوان یک صاحب کسب و کار پر مشغله، وقت گذاشتن برای شبکه سازی کاری دشوار است، اما بهتر شدن در شبکه سازی و برقراری ارتباط می تواند برای آینده سودمند باشد.

2- اهداف مشخصی داشته باشید

درس دیگری که کلی در طی سالها آموخته است: اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر بشکنید. او می گوید: “من اهداف ١٠ ساله، ٣ ساله، ١ ساله و ٣ ماهه برای کسب و کار خود دارم. وقتی بحث درآمد در میان باشد، من آن را به اعداد کوچکتری تقسیم می کنم، بنابراین بدست آوردن آنها آسانتر است. اگر بدانم لازم است در ٣ ماهه اول دویست هزار تا در بیارم، به خودم میگم این در قالب فروش غرفه‌ای یعنی چقدر؟ چندتا غرفه‌دار برای بدست آوردنش لازم دارم؟ اگر بدانم ٨٠٠ تا غرفه‌دار برای رسیدن به هدف درآمدی ام نیاز دارم، آسانتر می توانم درک کنم که چگونه به آن دست پیدا کنم. چنین اهداف مشخصی می توانند رفتارهای شما را اداره کنند.”

هر کارمندی در استودیوی Handwork، یک داشبرد دارد که اهدافش روی آن نوشته شده است و پیشروی وی به سمت اهدافش را نشان می دهد. این به همه کمک می کند که متمرکز بمانند. کلی اضافه می کند: “من در هر لحظه دقیق از زمان میتونم بهت بگم چقدر درآمد داریم، وب سایتمان چه میزان ترافیک دارد و در فیسبوک چند لایک داریم.

بنا نهادن یک فرهنگ مبنتی بر عملکرد، تنها با مشخص بودن اهداف (برای خودتان و کارمندانتان) آغاز می شود. هنگامی که یک کارمند خوشحال است، قادر خواهد بود بهترین عملکرد ممکن و خدمات مشتریان را ارائه دهد.

3- هروقت ممکن است کارها را به دیگران واگذار کنید

وقتی که گروه مارکس، که یک مشاور فناوری است، در سال ١٩٩۴ شروع به کار کرد، جن مارکس و پدرش به تنهایی آن را راه انداختند. مارکس می گوید: ” من خدمات ارائه می دادم و او می فروخت. سپس پدرم درگذشت. وقتی پدرم مرد، خودم کارش رو به عهده گرفتم و فهمیدم که نمی توانم کل کارهارو خودم انجام بدم، پس چند نفر جدید استخدام کردم. من یاد گرفتم وقتی بقیه برات کار می کنند، پول بسیار بیشتری می توانی دربیاری.”

مارکس وقتی افراد بیشتری رو استخدام کرد، فهمید کاری را انجام می داده، که توی انجام دادنش خوب نبوده است. با آوردن افراد جدید درآمد کسب و کارش اوج گرفت، زیرا او افرادی رو استخدام می کرد که در کارهای خاصی از او بهتر بودند. او می گوید: “من یه جورهایی راه سخت رو یاد گرفتم: تمرکز بر آنچه بهتر انجام میدی، و واگذارکردن بقیه کارها.”

4- هزینه های سربارتان را پایین نگه دارید

هشت سال پیش مارکس پی برد که فقط توی یک دفتر نشسته و ٣٠،٠٠٠ دلار در سال بابت اجاره هزینه می کند، درحالیکه کارمندانش داشتند بیرون از دفتر با مشتریان کار می کردند. بنابراین مارکس از شر دفترش در حومه فیلادلفیا خلاص شد و نیروی کارش رو مجازی کرد. در ادامه او تلفن ثابت رو با یک تلفن مبتنی بر اینترنت که ١٠ دلار در ماه هزینه داشت، و نیز سرورهای کامپیوتری را با فضای ابری جایگزین کرد.

کاهش هزینه های سربار در طول رکود بزرگ آرامش ذهنی برای مارکس به ارمغان آورد. مارکس می گوید: “وقتی اوضاع بد میشه، تو نباید بترسی، چون میتونی بخشی از درآمدت رو از دست بدی. ما حتی در بحبوحه رکود، هیچوقت ضرر نکردیم. کم کردن هزینه های سربار واقعا به شما این آرامش ذهنی رو میده. اگر هزینه های سربارت پایین باشه، میتونی تصمیماتی در مورد قیمت گذاری بگیری که در غیر این صورت نمیتونی بگیری.

5- موقعیت مناسب خودتان را پیدا کنید و آن را بچسبید

تلاش می کنید کارهای زیادی رو در مدت زمان کمی انجام بدهید؟ احساس می کنید باید برای همه مشتریان همه چیز باشید؟ شاید تنوع بخشیدن همیشه بهترین راهکار نیست. گاهی اوقات اگر چیزی در چنته دارید که بسیار خوب جواب می دهد، بهتره این کار را تکثیر کنید. مارک ماتیوس، که همراه با دو برادر دیگرش سومین نسلی هستند که یک کسب و کار ٧٨ ساله خانوادگی را می گردانند، می گوید این استراتژی موفق Ace Apparel بوده است.

ماتیوس می گوید: “یکی از زمینه های کاری که ما واقعا در آن خوب هستیم، متصدیان پارکینگ است. دلیل اینکه متصدیان پارکینگ دوست دارند با ما کار کنند این است که ما خط تولید کُت خودمان را داریم که مناسب شرکت های پارکینگ است. ما این موفقیت را با ٣٠ متصدی پارکینگ مختلف در شمال آمریکا تکثیر کرده ایم.”

پیدا کردن موقعیت خود و نوآوری پیوسته حول آن موقعیت، یک راه موفقیت است.

6- کمی بیشتر شغل روزانه اتان را نگه دارید

این یک دام رایج است: فردی با یک ایده کسب و کار هیجان زده می شود، شغل روزانه اش را ترک می کند و سپس به بی پولی می خورد و شکست می خورد.

سارا بلیکلی، بنیانگذار اسپنکس، موفقیتش را به این حقیقت نسبت می دهد که شغل روزانه اش به عنوان یک فروشنده ابزار دفتر را به مدت دو سال نگه داشت. او در مدتی که شرکت تولید لباس چسب بدن خودش را راه انداخت، یاد گرفت با کمترین میزان خواب کار کند. بر اساس مجله فوربز، بلیکلی تا زمانی که کاملا مطمئن شد ایده کسب و کار کوچکش جواب می دهد، از شغل روزانه اش استعفا نداد.

بلیکلی تا زمانی که در سال ٢٠٠٠ از شرکت عرضه کننده ابزار دفتر “دانکا” استعفا داد، شب و آخر هفته های زیادی را با مطالعه طراحی جوراب شلواری و پتنت های (امتیازات ثبت اختراع) موجود گذرانده بود. او از خانه اش در آتلانتا به کارولینای شمالی، که در آن کارخانه های جوراب بافی مشتاق به تولید را پیدا کرد، می آمد.

بلیکلی می گوید: “روزهایی بود که من تمام روز در دانکا بودم و کامیون ها جعبه های اسپنکس را از آپارتمانم بیرون می بردند. … در ١۴ اکتبر سال ٢٠٠٠ استعفا دادم. دانکا را ترک کردم و دو هفته و نیم بعد مهمان شو اپرا وینفری بودم.”

7- به هر قیمتی که شده از حواس پرتی بپرهیزید

چند سال پیش AudienceBloom، شرکت بازاریابی محتوای مستقر در سیاتل، به خوبی و خوشی کار می کرد که بنیانگذار و سئو آن، جیسون دمرس، تصمیم گرفت با تمرکز بر روی یک استارت آپ دوم که شیفته آن شده بود، محو شود. دمرس از تصمیم خود پشیمان شد.

دمرس می گوید: اداره خوب یک شرکت کار یک کارآفرین نیست. کارآفرینان موفق کمترین کاری برای شرکت خود انجام نمی دهند؛ آنها پیوسته برای رشد، تکامل و آماده کردن آن برای آینده کار می کنند. چون من تیمم را میان دو استارت آپ تقسیم کردم، رشد شرکت اولم متوقف شد و زمان کافی برای اختصاص دادن به استارت آپ جدیدم برای به موفقیت رساندن آن نداشتم.”

در نهایت، اقدام دوم شکست خود. زمانی که دمرس توانست تمام توجه اش را به آن معطوف کند، AudienceBloom توانست دوباره رشد کند. او می گوید: من یاد گرفتم یک اقدام موفق نیاز به ١٠٠ درصد توجه، تمرکز و تلاش دارد. اقدامات ثانویه به یک مدیر تمام وقت دارند و در غیر اینصورت اگر احتیاط نکنید باعث حواسپرتی و به بیراهه بردن تلاشهای فعلی تان می شوند.

خودداری از حواسپرتی به معنای مدیریت خود به گونه ای است که کارها نیز با یک روال روزمره انجام شوند. مارکس می گوید: “من می دانم کی باهوشم و کی نادانم. وظایف بزرگم را به صبح ها موکول می کنم که باهوشترم، و کارهای یکنواختم را اواخر روز که نادان هستم انجام میدم.” سازمان یافته و بابرنامه نگه داشتن خود کلید اصلی موفقیت کسب و کار های کوچک است. شما هم نکته ای برای به اشتراک گذاشتن با دوستان صاحب کسب و کار خود دارید؟ توی کامنت به ما بگید.